شعری طنز در مورد دانشجویان عزیز(۲)

 شعری طنز در مورد دانشجویان عزیز(۲)

اهل دانشگاهم  

رشته ام الافی است 

جیب هایم خالی است  

.....

پدری دارم حسرتش یک شب خواب 

دوستانی همه از دم ناباب 

و خدایی که مرا کرده جواب 

اهل دانشگاهم  

قبله ام استاد است 

جانمازم نمره 

خوب می فهمم سهم آینده من بیکاری است 

من نمی دانم که چرا می گویند مرد تاجر خوب است ومهندس بیکار  

وچرا در وسط سفره ما مدرک نیست 

چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید 

باید از آدم دانا ترسید 

باید از قیمت دانش نالید 

و به آنها فهماند که من اینجا فهم را فهمیدم 

من به گور پدر علم وهنر خندیدم 

کار ما نیست شناسایی هر دمبیلی 

کار ما نیست جواب غلطی تحمیلی 

کار ما شاید این است 

که مدرک در دست 

فرم بیکاری هر شرکت بی پیکر را پر کنیم